خداحافظ سردار | نگاهی کوتاه به زندگی و خاطرات شهید سیدهاشم درچهای
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۳۶۲۱۴
همشهری آنلاین - زهرا راد: چندی پیش سردار «سید هاشم درچهای» از فرماندهان، جانبازان و آزادگان دفاعمقدس که نشان «فتح» را نیز از دستان فرماندهی معظم کل قوا دریافت کرده بود، در ۷۰ سالگی آسمانی شد و به همرزمان شهید خود پیوست. انتشار این خبر کوتاه کافی بود تا سیل پیامهای تسلیت از سوی همرزمانش و آزادگانی که چندین سال با او در یک اردوگاه زندگی میکردند منتشر شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهید هاشم درچهای، فروردین سال۱۳۳۱ در شهر مشهد متولد شد. پدرش پسرعموی شهید نواب صفوی بنیانگذار فدائیان اسلام و مادرش نوه مرحوم آیتالله سبزواری بود. او دوران کودکی خود را در سختی گذراند؛ بهطوری که در اینباره گفته است: «شبها با یک تکه نان خشک خودمان را سیر میکردیم. زمستانها بهخاطر نداشتن سوخت، سرمای سختی میخوردیم و تابستانها گرمازده میشدیم.» درچهای از نخستین رزمندگان خراسانی بود که به جبهههای نبرد حق علیه باطل شتافت و به مقابله با ارتش بعث عراق پرداخت.
او در عملیات «طریقالقدس» به درجه جانبازی نایل آمد. شهید درچهای پس از نقشآفرینی در عملیات آزادسازی خرمشهر، جانشین فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع) شد و تیر سال۱۳۶۱ در عملیات رمضان به اسارت نیروهای بعثی درآمد. شهید درچهای بهمدت ۳سال مشاور رهبری اردوگاه ۲هزار نفری موصل ۴ بود و بهعنوان رهبری رسمی و مخفی توسط بعثیها شناخته میشد. برقراری ارتباط محرمانه و سری با معاونت چهاردهم وزارت اطلاعات ایران از عراق با هماهنگی مرحوم حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابی، از دیگر اقدامات او در دوران اسارت بود.
خاطره ملی همه آزادگانسردار سیدهاشم درچهای، جانباز و آزاده و از فرماندهان دوران دفاعمقدس، با حضور در برنامه شب خاطره که از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری برگزار شدهبود، خاطراتی از سالهای اسارت و ساعت سکوت در آسایشگاه اسیران و خودشناسی آنان را تعریف کرده بود. او بهدلیل شباهت خاطرات سالهای ابتدای اسارت، از این خاطرات بهعنوان «خاطره ملی» یاد کرده و گفته بود: «ماههای اول اسارت کارمان این بود که از همدیگر خبر میگرفتیم، از همرزمان و اینکه به چه اردوگاهی منتقل شدهاند. بعد از یکی، ۲ماه، صحبتهای اسرا با همدیگر پیرامون خاطراتشان از دوران کودکی، تحصیل و جبهه و… بود. اسرا آنقدر این خاطرات را برای همدیگر تعریف میکردند که دیگر چیزی برای گفتن باقی نمیماند. گاهی به تکرار میرسید و البته خستهکننده میشد.»
شهید درچهای در ادامه خاطراتش برای عبور از سختیها برای رسیدن به آرامش و مقایسه آن با حال و روز اسرایی که در اردوگاه عراق اسیر بودند توصیف جالبی را بهکار برده بود: «آب را که سر کوه بریزی راه خود را به پایین باز میکند تا به دریا وصل شود. از موانع و سنگهای سر راهش میگذرد، تکهتکه میشود، اما به راه خود ادامه میدهد. حتی اگر بخار هم شود، سرانجام در میان موجهای دریا به آرامش خواهد رسید. برادرانی که در اردوگاه اسیر شده بودند خیلی زود راهشان را پیدا کردند. بعد از ۵یا ۶ماه شروع به نامهنگاری میکردند و نخستین چیزی که در نامهها مینوشتند صورت بدهیهای احتمالیشان بود و حلالیت خواستن از پدر و مادر و دوست و فامیل. روزهای اردوگاه با انس با قرآن میگذشت و چه خوش بود روزی که بر سر نوبت در اختیار داشتن قرآن میان اسرا دعوا شد. همان روز گفتم خدایا شکر که دعوای ما بر سر داشتن قرآن بود. قرائت قرآن و حفظ قرآن موجب شد تا در اردوگاهی که من قریب ۵سال بودم، حدود ۱۰۰نفر حافظ قرآن شوند. زیر آن همه فشارهای روحی، چه آرامشی نصیب ما میشد با قرائت قرآن… آنجا برایمان قرارگاه قرب بود، آرامش بعد از دعا و نیایش را میشد از چهره آرام هماردوگاهیهایمان به وضوح دید.»
ساعت سکوت در آسایشگاهروزهای پیدرپی و ساعتهای طولانی با همبودن در فضایی مانند اردوگاه موجب شد تا مرحوم حاجآقا ابوترابی پیشنهای ارائه دهد که به بالابردن روحیه معنوی اسرا کمک کرد. شهید درچهای در ادامه خاطراتش از پیشنهاد مرحوم ابوترابی بهعنوان ساعت سکوت در اردوگاه یاد کردهاست: «حاجآقا ابوترابی گفت که اینجا هیچکس ساعتی برای خودش و تنهاییاش ندارد. او پیشنهاد کرد تا یک ساعت بعد از اذان مغرب و نماز، هیچکس به دیگری رجوع نکند، هر کس خودش باشد و خودش….» همه ما قبول کردیم. بعد از آن، ساعت سکوت برای ما آرامش بیشتری بهدنبال آورد. درخلوت خودمان دعا و نیایش میخواندیم. این یک ساعت خیلی زیبا بود و هر چه از آن بگویم نمیتوانم آن فضا را توصیف کنم. هر زمان خودت را پیدا کنی به اصل خودت برمیگردیی… و ما بهخودشناسی رسیده بودیم. »
دل ماند و هوای سنگر و فرماندهبنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس روایتی از زندگی شهید سیدهاشم درچهای را در کتابی با عنوان «دل ماند و هوای سنگر و فرمانده» به چاپ رساندهاست. این خاطرات که در جلد هجدهم از مجموعه «فاتحان خرمشهر» به چاپ رسیده، خاطرات بازنویسیشده از زبان سیدهاشم درچهای از آزادسازی خرمشهر در جنگ تحمیلی است. آزادسازی خرمشهر پس از ۳۴روز مقاومت مردمی در برابر دشمن و بعد از ۵۷۵روز اشغال، طی عملیاتی ۲۵روزه، با عنوان عملیات بیتالمقدس در سوم خرداد ماه۱۳۶۱صورت گرفت و شهید درچهای در این عملیات حضور داشت. در پایان این کتاب، تصاویری از هاشم درچهای ضمیمه شدهاست.
کد خبر 706591 منبع: روزنامه همشهری برچسبها دفاع مقدس شهیدمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: دفاع مقدس شهید آزادسازی خرمشهر سیدهاشم درچه ای شهید درچه ای ساعت سکوت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۳۶۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) روایت سردار رادان از ویدئوی جنجالی خانم بیحجاب قاریِ قرآن
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی